نتایج جست جو "لب" در سایت 100هنر

ا شده، اتفاق جالبی است مدام خرقه حافظ به باده در گرو است، مگر ز خاک خرابات بود طینت او #نقاشی #هنر #محمدمظهری #کالیگرافی #هدیه_خاص #انتزاعی #حافظ

ل پر حسرتم بیازردی؟ چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی؟ نخست ار چه به صد زاریم درون خواندی به آخر از چه به صد خواریم برون کردی؟ همه حدیث وفا و وصال می‌گفتی چو عاشق تو شدم قصه واژگون کردی ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، بیا نظر به حال دلم کن، ببین که: چون کردی؟ لوای عشق برافراختی چنان در دل که در زمان، علم صبر سرنگون کردی (اکریلیک روی بوم دیپ)

مواد روی مقوا سال خلق اثر: ۱۴۰۲

ست... ابعاد نوشته شده ابعاد پارچه بوم است اکریلیک روی پارچه بوم، بداهه پردازی متاثر از شعر، با نگاهی به هنر سیاه مشق

، و این تعارض که نبودنش گشایشی است جهت ورود به جهانی ایده آل تر و بودنش رشد و درک عمیق تری از خویشتن و جهان وجودی خویش. پریسا عزیزی رنگ روغن روی بوم 1402 تمامی آثار اورجینال می باشند.

ه میرویم ، هنرمند:الهام حسین پور

قالب سیاه مشق تنها یک از این اثر توسط استاد خوشنویسی انجمن خوشنویسان ایران بنام #استاد_کوروش_مظفربیگی نگاشته و با #تذهیب بسیار نفیس توسط تذهیب کار نمونه کشور #استاد_شهبازی به زیور طبع مزین شده، خلق گردیده است. تعدادی از آثار این استاد نمونه کشور که #درجه-استادی از #انجمن_خوشنویسان_ایران را کسب نموده اند در موزه #فرهنگستان #هنر #صبا و #گنجینه_انجمن_خوشنویسان_ایران نگهداری می شود. استاد کوروش مظفربیگی از هنرجویان حضرت #استاد #الاساتید #غلامحسین_امیرخانی چهره برجسته و ماندگار خوشنویسی کشور و #استاد_علی #اشرف_صندوق_آبادی استاد برجسته و نائب رئیس انجمن خوشنویسان ایران می باشند که نمایشگاههای متعددی در خارج و داخل برگزار نموده اند.

اکریلیک و مرکب روی بوم جواد یوسف زاده ۱۴۰۰

۹ . فیلیسین شاله، نویسنده و فیلسوف فرانسوى هنر را کوششى براى خلق یک عالم ایده آل، یک عالم صور و عواطف بى آلایش در کنار عالم واقعى مى داند. که مصداق بارز این کلام را مى توان در نقاشی های خانى مشاهده نمود. نقاشى هایى ساده و روان با سطوحى رنگین که با جسارت از پالت طبیعت فاصله مى گیرند و با رنگهایى شاد و بازیگوش برهم مى غلتند و همچون سایر آثار مدرن به نوعى سهل الممتنع مى باشند. نقاشی های خانى به شدت عمیق اند و سطوح و خطوط منحنى با سیالیت خود درک این ژرفا را آسانتر مى سازد. در اغلب کارهاى خانى جاده نقش کلیدى مى یابد جاده هاى بى انتهایى که با خود مخاطب را به دیار لایتناهى دعوت مى کند، سفرى به اعماق رویا و

ه و فیلسوف فرانسوى هنر را کوششى براى خلق یک عالم ایده آل، یک عالم صور و عواطف بى آلایش در کنار عالم واقعى مى داند. که مصداق بارز این کلام را مى توان در نقاشی های خانى مشاهده نمود. نقاشى هایى ساده و روان با سطوحى رنگین که با جسارت از پالت طبیعت فاصله مى گیرند و با رنگهایى شاد و بازیگوش برهم مى غلتند و همچون سایر آثار مدرن به نوعى سهل الممتنع مى باشند. نقاشی های خانى به شدت عمیق اند و سطوح و خطوط منحنى با سیالیت خود درک این ژرفا را آسانتر مى سازد. در اغلب کارهاى خانى جاده نقش کلیدى مى یابد جاده هاى بى انتهایى که با خود مخاطب را به دیار لایتناهى دعوت مى کند، سفرى به اعماق رویا و تخیل... مانا سپهوند #art #هنر #هنرمند #artist #color #artwork#

۳۹۹ بهزاد نجف پور #حافظ #نقاشیخط #آکریلیک #جیر #فروخته_شد

ورق طلا روی بوم .۱۳۹۹

عالم صور و عواطف بى آلايش در كنار عالم واقعى مى داند. كه مصداق بارز اين كلام را مى توان در نقاشی های خانى مشاهده نمود. نقاشى هايى ساده و روان با سطوحى رنگين كه با جسارت از پالت طبيعت فاصله مى گيرند و با رنگهايى شاد و بازيگوش برهم مى غلتند و همچون ساير آثار مدرن به نوعى سهل الممتنع مى باشند. نقاشی های خانى به شدت عميق اند و سطوح و خطوط منحنى با سياليت خود درك اين ژرفا را آسانتر مى سازد. در اغلب كارهاى خانى جاده نقش كليدى مى يابد جاده هاى بى انتهايى كه با خود مخاطب را به ديار لايتناهى دعوت مى كند، سفرى به اعماق رويا و تخيل... مانا سپهوند نام هنرمند:هادی خانی اکریلیک روی بوم نام اثر:سکوت در دل طبیعت سال خلق: ۱۳۹۹ #hadi_khani #art #artist #paint #نقاشی #هنر #هنرمند #طبیعت #landascape #artwork

طلا روی بوم .الهام گرفته از تکه دوزی های قدیمی البته با کمی مدرنیته و نقشمایه های ایرانی .....

ا قاب متریال : اکولین و جوهر روی مقوا

اثر: یک عدد موضوع این اثر « #زن» با عنوان «رشد و زایندگی» می‏باشد. هدف از اجرای این اثر نشان دادن و به رخ کشیدن وجود زن می‏باشد که با همه ناملایمتی ها یی که در حق او میشود در همه نقاط جهان اما او با همه ی اینها فرزند خود را #آبستن می شود و او را بزرگ میکند و به رشد و بالندگی می رساند که #سروی که در قسمت فوقانی این #مجسمه به تصویر کشده شده گواه این امر می‏باشد. زن با تمام #شکنندگی اش اما #موجودی است بسیار #قوی به همین جهت #فرم این مجسمه به #مرد نزدیکتر است البته بخش از #زنانگی در قسمت #تحتانی آن که #مثلث_رو_به_پایین باشد بهره برده شده ... در جامعه من زن همپای مرد چه بسا بیشتر از او مشغول به #کار است .

از #طلسمات همچون #مربعات_وقفی ملهم شده یعنی از کنار هم قراردادن مربعات ریز در نهایت به چنین فرمی دست یافته شده البته غالب آثار من به همین روش #طراحی می‏شوند. وجود #قفل و #کلید در این اثر بیان کننده #گشایش و #بازگشایی در امور کار انسانها است. این اثر در عین #قرینگی #بی_قرینه است و در عین #تقارن #نامتقارن می باشد که اینها از جمله ویژگی های طراحی در این اثر محسوب می شود. تعداد نسخه موجود اثر: یک عدد

ده های روزنامه و مجله و استفاده از رنگ اکرولیک.ابعاد کار70×50 این تابلو برگرفته از ناخودآگاه ذهنی من هستش ینی هر امال و ارزو هر تصمیم هر اتفاق و هر حادثه ای که توی ناخودگاه ذهنی من وجود داره توی این تابلو با استفاده از یک سری عکس ها که بصورت نمادین هستش نمایش داده شده. بطور مثال استفاده از اون شکل دایره ای روشن بین اون تاریکی برای من مثل زمانی بوده که توی اوج تاریکی ها و یک سری بدبیاری ها اون نور امیده روشن شده و بهم راه داده که خب این فکر و با این شکل نشون دادم. اون قسمتای کلی تابلو که به صورت بافت هستش اونها برای من نماد اتفاقات کوچیک زندگی بودن که توی ساختار زندگی من دخیل بودن. عکس خلبان سمت چپ کادر که اندازه اون خیلی بزرگتره نماد موفقیته ن به این منظور که موفقیت فقط توی کار خلبانیه نه اما این شغل و من نماد موفقیت و اون حس ازادی که خودم دنبالشم رو قرار دادم چون کار خلبان هاهم نوعی آزادی داره البته این توی باور ذهنی من هستش در کل این تابلو از ذهن ناخودآگاه من نشات گرفته.

ممنوعه ارزش تلخی روزگار رو داشت؟ نظم هستی را با وسوسه ات تغییر دادی حالا بنگر که ما هر روز از آن ممنوعه گاز میزنیم و در طلب بهشت برین که تو از آن رانده شدی دست و پا میزنیم و ....بگمانم فرو رفتیم ...، فرو رفتیم در منجلاب کبر و خود خواهی که از نطفه تو در عالم هستی به یادگار مانده و من در عجبم ...! در عجبم که چرا در بهشتی که تو از آن رانده شدی درخت ممنوعه بود و چرا اینجا ممنوعه ای نیست تا شاید حوایی پیدا می شد و از آن نوش جان می کرد تا شاید بعد از رانده شدن .... حوایی دیگر... آدمی دیگر...و شاید جهانی بهتر ادنا صفری

ره شدم روز الست)

نهادن جان گرو بس اکدش و بس کدخدا کز شور می‌های خدا کرده‌ست اندر شهر ما دکان و خان و مان گرو آن شاه ابراهیم بین کادهم به دستش معرفت مر تخت را و تاج را کرده‌ست آن سلطان گرو بوبکر سر کرده گرو عمر پسر کرده گرو عثمان جگر کرده گرو و آن بوهریره انبان گرو پس چه عجب آید تو را چون با شهان این می‌کند گر ز آنک درویشی کند از بهر می خلقان گرو آن شاهد فرد احد یک جرعه‌ای در بت نهد در عشق آن سنگ سیه کافر کند ایمان گرو من مست آن میخانه‌ام در دام آن دردانه‌ام در هیچ دامی پر خود ننهاده چون مرغان گرو بهر چه لرزی بر گرو در کار او جان گو برو جان شد گرو ای کاشکی گشتی دو صد چندان گرو خامش رها کن بلبلی در گلشن آی و درنگر بلبل نهاده پر و سر پیش گل خندان گرو