نتایج جست جو "سینه" در سایت 100هنر

رکب روی بوم جواد یوسف زاده ۱۳۹۹

اصفهانی) ابعاد اثر: ۲۰×۳۰ قاب چوبی

یار خوشیم.منصور حلاج ابعاد : ۱۰۰×۸۰ تکنیک : ترکیب مواد

: 15.5*18.5 cm سال ساخت: ۱۳۹۷ اجرا: معرق #چوب جنس اثر: تماما چوب با رنگهای طبیعی تعداد و تنوع چوبها: ترکیب ۲۶ گونه درختی در قالب ۳۶۱ قطعه چوب مضمون اثر: روایت جدالی دائم بین خیر و شر چویهای بکار رفته: آبنوس، زرشک، آزاد، چریش ، پار پل هرت، پسته، کرات، گز ... شرح مختصر: چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم اثر حاضر روایتگر نبردی دائم است بین خیر و خوبی و جاودانگی با نماد #ققنوس و شر و پلیدی و تباهی با نماد #مار و #اژدها .خیر و شر به هم پیچیده در فضایی مبهم و ملتهب در جدالی دائم و ققنوس ایستاده بر یک پا با سینه ستبر، قامت افراشته و حالت خشمی غالب که اژدها را به منقار و چنگال گرفته بیانگر غلبه نهایی خیر بر شر است به لحاظ تکنیکی نوع حرکت قلم در طراحی بالها و دم ققنوس به گونه ای بوده که تقویت کننده و تداعی گر حالتهای رها و تابنده شعله های آتش باشد که این منظور با بکار گیری رنگهای تن مایه آتشین و سرخ و درخشان ... #wood #craft

قلب من یه #تک_ستاره، قلب تو مثل یه #ماه بود کاش که باغچه ی دلامون، پر بود از یاس و اقاقی می نوشتی نامه با #عشق، می مونم واسه تو باقی کاش که دستات مال من بود، #قلب_تو #مهرسجودم من همون که تو می خواستی، تو همه بود و نبودم کاش دلت مثل یه #قایق، روی #امواج_دلم بود قلب من یه #موج_خسته، سینه ی تو #ساحلم بود.

رای این اثرانتخاب کردم #پرتره #پرتره خیابانی #streetportrait #portrait #Streetphotographer #Streetphotography

عنانش را خدا بریده، این اسب را با خودت می بری؟ #مجنون هیچ نگفت. لیلی که نگاه کرد، مجنون دیگر نبود؛ تنها شیهه اسبی بود و رد پایی بر شن. #لیلی دست بر سینه اش گذاشت، صدای تاختن می آمد...! #تصویرگری #مدادرنگی

اعت میفروخت ساعتهای بچه گانه که همگی ازشون خاطره داریم پشت هر چین وچروکش داستانها و تجربه ها نهفته هست #پرتره #پرتره_خیابانی #عکاسی_خیابانی #streetphotography

وشی رو موقع روشن کردن سیگار نشون میده وقتی که از این مرد اجازه عکاسی گرفتم گفت بشرطی که من اواز میخونم و تو عکس بگیر, عکسهای زیادی از سوژه گرفتم واین جا در حال جمع کردن دوربینم کنونم بودم واین لحظه مرد دستفروش از رهگذری فندک خواست که سیگارش رو روشن کنه و من هم از این فرصت استفاده کردم و اخرین عکسها رو با دوربین فوجی fine pix sکه همیشه همراهمه و روشن بود گرفتم پرتره های دیگه این مرد رو بعدها ارایه میکنم متشکرم

باز برمی کشی آهی و ، می گریی بغضت میکند خشک ، رود روان را آخر ز چه روی است تو را این حال و آن دل بد ، که می کند فغان چیست راز دل دلِ این قاصدک پیر که نمی دهد برایت خبری خوش به ارمغان نه نسیم را لطف است با تو نه می آکند دیده گانت را سراب یاران همگی ز مستی در خواب اند نیست ساغری که دهدت ، پیمانه ای شراب زندگی برای تو در او بود با او لحظه هایت ، می شد به رنگ گلهای بهار خورشیدی بود که میدرخشید در تن گل های سرخ ، در زمزمۀ جویبار فلک شکست شوق پروازت را در پس ابر رعد غرید و برق ، سینه اش را کرد نشان قلبت نمی تپید ، در درنگ قلب او آسمان می برد عشقت را ، به اعماق کهکشان به رسم ، نوشته این را بر قلب زمین خواهد روئید گل ، تا شود پرپر می رود شاهین تا اوج تا برافکنیم از تنش ، شهپر این است سایۀ سرنوشت یک انسان می جوید رنگ عشق را در آسمان اما آنجا که می نویسند قصه بر می گیرند از دل تو ، از چشم من ، امان ------------------ بردیا امین افشار

، ولی ، به شوق پرواز پر داد به طوفان و دگر باز نگشت

سینه ی تنگ است، طبیب عمریست نفهمید کجای دلِ ماست #محمدرضا_حسینـــــعلی

ه بخوان در هر نگهم با تو سخنها دارم #محمدرضا_حسینعلی

ا بودن ، آتش افروختن شکستن ، باختن ، برخواستن در سینه عشق اندوختن رها یعنی ، گل ، شراب ، تیر یعنی ، وسعت داشتن یعنی ، از پروانه آموختن ----------------- رها، بردیا امین افشار

نسیمی به این گلزار نمی وزید کاش هیچ آهی از این سینه نمی دمید به گل ها،به چمن ها به شقایق،یاسمن ها کاش راضی نمی شدم به بوسه ها،به دوستت دارم ها به اشک ها،به فدای ها کاش فریب نمی خوردم به بازی های کودکانه کاش اکتفا نمی کردیم به بازی های عاشقانه کاش رو نمی کردیم پرواز قاصدک ها‌را کاش دنبال نمی کردیم کاش لحظات با هم را سیر در آمال نمی کردیم به بازی های عاشقانه کاش رو نمی کردیم "مانیک" #مانیک #احسان_رستمیان

ه مرا به سوی خود میکشد عجب افسونگریست این تنهایی...!

زرد میشد آفتاب دیدگانم سرد میشد آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد وه ، چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم شاعری در چشم من می خواند ، شعری آسمانی در کنار قلب عاشق شعله میزد در شرار آتش دردی نهانی نغمه من ... همچو آوای نسیم پر شکسته عطر غم می ریخت بر دلهای خسته پیش رویم چهره تلخ زمستانی جوانی پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه ام منزلگه اندوه و درد و بدگمانی کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم فروغ فرخزاد

#سفارش 09173709589

تش دل در غم جانانه بسوخت هنرمند: محمد حسن جان فدا

دین ۱۴۰۰ توسط عبدالحسن یوسفی اجرا گردید # متن اثر ؛ آنچه در سینه مجروح منش دل خوانی _ خاک عشق است که با خون جگر معجون کرد

ی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا #نقاشیخط تکنیک تابلو #اکرولیک روی بوم

وزی‌های مردم بندرترکمن ساخته شده است.مواد به کار رفته شده در اثر فلز برنج و سوزن‌دوزی و نخ و با تکنیک اره‌کاری و اچینگ و دوخت و پتینه ساخته شده است.

نگی_می_تپد #ما_همسایه_خدا_بودیم