نتایج جست جو "زخم" در سایت 100هنر
نمایشگاه مُدام بی نشان به زخم هایی که باز می مانند
نمایشگاه زخم های بی التیام
نمایش مثل خاراندن یک زخم پس از خوب شدن
نمایش بالستیک زخم
5
0
30,357
محفل خوشنویسی
120X120CM
#تابلو_نقاشیخط
زخمهای من همه از عشق است ...
اکریلیک و مرکب روی بوم
#فروخته_ش... ادامه
د
جواد یوسف زاده 1399
15
0
39,322
محفل سایر هنر ها
عنوان: #گشایش ( #طلسم)
متریال: #سرامیک
ابعاد: 65 * 37 * 9
تعداد نسخه موجود اثر: ی... ادامه
ک عدد
این اثر از ابزار و وسایل #طلسمات همچون #باباقوری، #چشم_نظر و از #فرم #سرمه_دانها ملهم شده. که هدف از این #طراحی انسانی #انتزاعی در چشم بودن داویر #چشم_زخم و به دور ماندن از چشم زخم بوده و نیز استفاده از #قفل در قسمت پایینی اثر جهت گشایش و رسیدن به مقصود بوده. انتخاب این رنگ نیز برگرفته از غالب رنگهای ملزومات طلسم بوده.
17
0
25,820
محفل سایر هنر ها
عنوان: گشایش (طلسم)
متریال: سرامیک
ابعاد: 42 * 27 * 7
تعداد نسخه موجود اثر: یک ع... ادامه
دد
این اثر از ابزار و وسایل طلسمات همچون باباقوری، چشم نظر و... ملهم شده. که هدف از این طراحی انسانی در چشم بودن داویر چشم زخم و به دور ماندن از چشم زخم بوده و انتخاب این رنگ نیز ناشی از همین موضوع بوده.
15
2
26,597
محفل سایر هنر ها
عنوان: #گشایش ( #طلسم)
متریال: #سرامیک
ابعاد: 42 * 27 * 7
تعداد نسخه موجود اثر: ی... ادامه
ک عدد
این اثر از ابزار و وسایل #طلسمات همچون #باباقوری، #چشم_نظر و... ملهم شده. که هدف از این #طراحی انسانی در چشم بودن داویر #چشم_زخم و به دور ماندن از چشم زخم بوده و انتخاب این رنگ نیز ناشی از همین موضوع بوده.
5
0
61,099
محفل شعر و داستان
سیر بودم من از این زندگی وعشق و جدایی
محو یک باور بیهوده که ای عشق، کجایی
یاو... ادامه
ه ها گفتم و در خواب نشستم به تماشا
راز دل را تو بگویی و دلم را بِگُشایی
اینک از تاب و قرارم بِسُرا این غزلت را
آتش این دل من تازه شود گر بِسُرایی
کوچه ها پر شده از زخمه ی سازت به ترنم
برده ای ساز دلم را به صدایی و نوایی
راه این فاصله با عشق چه پیمودم و آخِر
زائر قدسی این کعبه شدم چون تو خدایی
آمدی تا که حیاتی بدهی بر دل و روحم
دست گرمی برسد بر سر من گر که بیایی
هدف از روز و شب و غمزه مهتاب تو بودی
شعر هذیان تو شدی چون تو سزاوار ثنایی
55
1
117,373
اشعار مولانا
#آمدهام که سرنهم، عشق تو را به سر برم
ور تو بگوئیم که نی، نی شکنم، شکر برم
آم... ادامه
دهام چو عقل و جان، از همه دیدهها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
آمدهام که ره زنم، بر سر گنج شه زنم
آمدهام که زر برم، زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جان بدهم به دلشکن
گر ز سرم کله برد، من ز میان کمر برم
آن که ز زخم تیر او کوه شکاف میکند
پیش گشاد تیر او وای اگر سپر برم
گفتهام آفتاب را گر ببری تو تاب خود
تاب تو را چو تب کند، گفت بلی اگر برم
آن که ز تاب روی او نور صفا به دل کشد
وان که ز جوی حسن او آب سوی جگر برم
در هوس خیال او همچو خیال گشتهام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
اوست نشسته بر نظر، من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر برم
این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من
گفت بخور، نمیخوری پیش کس دگر برم **
8
0
12,408
1
0
5,448
محفل شعر و داستان
سرخی و رسالتی محقق داری
از زخم ، گذر های موفق داری
رخصت بده تا ادای دینی بکنیم... ادامه
ای تیغ ! تو بر گردن ما حق داری
محمد دهقانی هلان
2
0
22,540
محفل شعر و داستان
ارابه یِ سنگی
.
ترانه یِ زخمی
در اندوهِ تکاملِ خطوطِ مُنحنی
دو جاده
از میانِ ش... ادامه
بهایِ در هم تنیده
در مقابل هم
و انعکاس مسافر
تا دورترین اغوشِ بامداد..
دریا
حلقه بر دیده گان ِ تنهاترین ماهی
بیابان بر دوشِ شنی تشنه
و چنگِ شاخه هایِ پاییز
بر بالِ اخرین برگ!
.
کاظم پارسای
3
0
42,350
محفل شعر و داستان
پرنده
در من پرنده ایست
که با بالهای زخمی اش
افتاب را به تعظیم فرا می خواند
تا ... ادامه
اسمان را در انتهای آوازهایش
بی محابا سر بکشد...
هر نیمه شب
کمی مانده به لبهایم از دستهایم می گریزد
و باچشم هایی مه آلود
گونه های خیس ماه را
از پشت پنجره ،پاک میکند…!
در من پرنده ایست
که شاخه شاخه تنهایی هایم را
نوک می زند …
دیوارها از لبخند او پر می شوند
و برگ برگ بر قامت بلند تلخ ام
زرد که می خندد
دردهایم، یکی یکی ،بیدار می شوند..
در من پرنده ای ست غمگین
که هنوز
شعر نشده است…!
.
کاظم پارسای
6
0
4,746
محفل خوشنویسی
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود ن... ادامه
هفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و آه ، که فریاد داشت ، درد
9
0
9,501
لذت تنهایی دکلمه مینا فیروزبخت
یه روز از زخمی که خوردی درد میکشی
یه روز دیگه از اون زخم اذیت میشی
یه روز از ه... ادامه
مون زخم فقط کلافه ای
و روزی میرسه که
هیچ عکس العملی نداری
هیچی حس نمیکنی
آخ که چه زجری داره این حس بی حسی...!
26
1
26,155
دکلمه شعر نیما یوشیج
در نخستین ساعت شب،در اطاق چوبیش تنها،زن چینی
در سرش اندیشه های هولناکی دور می گ... ادامه
یرد، می اندیشد:
« بردگان ناتوانایی که می سازند دیوار بزرگ شهر را
هر یکی زانان که در زیر آوار زخمه های آتش شلاق داده جان
مرده اش در لای دیوار است پنهان»
آنی از این دلگزا اندیشه ها راه خلاصی را نمی داند زن چینی
او، روانش خسته و رنجور مانده است
با روان خسته اش رنجور می خواند زن چینی،
در نخستین ساعت شب:« در نخستین ساعت شب هر کس از بالای ایوانش چراغ اوست
آویزان
همسر هر کس به خانه بازگردیده است الا همسر من
که ز من دور است و در کار است
زیر دیوار بزرگ شهر»
در نخستین ساعت شب، دور از دیدار بسیار آشنا من نیز
در غم ناراحتی های کسانم؛
همچنانی کان زن چینی
بر زبان اندیشه های دلگزایی حرف می راند،
من سرودی آشنا را می کن در گوش
من دمی از فکر بهبودی تنها ماندگان در خانه هاشان نیستم خاموش
و سراسر هیکل دیوارها در پیش چشم التهاب من نمایانند نجلا!
در نخستین ساعت شب،
این چراغ رفته را خاموش تر کن
من به سوی رخنه های شهرهای روشنایی
راهبردم را به خوبی می شناسم، خوب می دانم
4
0
15,588
محفل موسیقی
3
0
1,267
5
0
2,043
محفل نقاشی و گرافیک
80X100CM
نام اثر: زخم
هنرمند: الناز بخشی پور
تکنیک: #رنگ_روغن روی بوم دیپ
سال خلق اثر: ۲۰۱۹
2
0
9,252
محفل شعر و داستان
من زخمـی و مـرهـم شـدنـت ؛ پیـشکشـت بـاد
مـعشـوقـه و هـمـدم شـدنـت ؛ پیـشکشـت ... ادامه
بـاد
تـعـظـیـم نـکـن سـمـت تــظاهــر ..! مـتـظاهــر
دولا شـدن و خــم شـدنـت ؛ پـیـشـکـشـت بـاد
سـهــراب دلــم را نـپــذیــرفــتــی و کُـشـتـی !
دلـسـوزی و رسـتـم شـدنـت ؛ پیـشکـشـت بـاد
درّنـده کـنـد " شـیـفـتـه را " گـاه گــدار عـشـق
رامـم نـشــدی ، رَم شـدنـت ؛ پیـشـکـشـت بـاد
در دوزخ دلـبـاخـتـگـی ، ســوخـتـه جـانـســوز
ســودای جـهـنـّـم شـدنـت ؛؛ پـیـشـکـشـت بـاد
مـن کاشتـم این دانـه و بـرداشـت نـمـود غیـر
پس خـوشـه و گنـدم شـدنـت ؛ پیشکشت بـاد
کـمـبـود و خَـلاء را نـوک مـمـلــو نـرسـانـدی !
داسـتـان فـراهـم شـدنـت ؛؛ پـیـشـکـشـت بـاد
هـمـراه تـنـیسـت او پـیِ تـنهـا ، تـنِ تـنـهـا ..
تـنـها شـو و مـحـرم شـدنـت ؛ پیـشکـشت بـاد
#تظاهر
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۲۲_۶_۱۴۰۱
_🎹♥️ اُرگـ ســـــرخ ♥️🎹_
2
0
5,901
محفل شعر و داستان
وقتی
گریه غلغِلَکِمان می دهد
دهان
زخمِ بزرگیست
که با هر خنده باز می شود.
... ادامه
#چنگیز_رحمتی
@ChangizRahmati65
1
0
7,687
محفل نقاشی و گرافیک
40X40CM
نام اثر : دیوار زخمی
تکنیک : اکرولیک روی بوم
سال خلق : ۱۴۰۰
نام هنرمند : حد... ادامه
3
0
4,576
محفل شعر و داستان
وقـتی کـه زیـان دیـده جـهـان از آدم
از شــرّ بـشــر داد و امــان از آدم ..!
... ادامه
خواهی نشوی جریحه دار و زخمی :
ای عـشــق بــرو دور بــمـان از آدم !!
#یزدان_ماماهانی
_🎼🎸گیـــتار بـیتــــار🎸🎼_
6
0
7,823
محفل خوشنویسی
برخی مفسّران، این آیه( #وان یکاد) را دربارهٔ چشم زخم دانسته و با نقل روایاتی مبنی... ادامه
بر واقعیّت داشتن چشم زخم، درصدد اثبات آن برآمدهاند.اینان برآنند که مقصودِ آیه، #چشمزخم کافران به پیامبر اسلام است که میخواستند با چشمان خود، او را از بین ببرند
ابعاد این اثر ۳۵ در ۵۰ می باشد و برای دکوراسیون های اداری و منازل مناسب است.
0
0
26,469
محفل شعر و داستان
#از مجموعه ی دریای واژه ۱ (حواصیل خیال)
دیریست خورده مهمیز بر اسب نوبهاران... ادامه
دیرست و شب بلاخیز رم کرده زیر باران
این داستان دردیست از غصه قصه لبریز
این روزگار مردیست از عمق روزگاران
این سنفونی مرگ است در پرده ی غم انگیز
این زخمه ی تگرگ است بر ساز جویباران
این اشکهای تاک است کز شاخه گشته آویز
این های های خاک است از چشم چشمه ساران
این بوسه ی تگرگ است بر زخمهای پالیز
این یادگار برگ است خشکیده شاخساران
این خونبهای سار است آشوب برگ و بر ریز
این سوز ماندگار است در جان بیشه زاران
این بغض روزگار است این بغض گریه آمیز
این گریه بر بهار است بر روی آبشاران
این ناله تذرو است با هق هق شب آویز
این رقص مرگ سرو است همراه ضرب باران
این قصه ی معین است در سینمای پاییز
این پرده ی پسین است پاییز در بهاران
این قصه نیست پالیز یک روز وهم انگیز
بر اسب باد پاییز آید ز کوهساران
7
2
4,052
محفل نقاشی و گرافیک
نام اثر: زخم
تکنیک: آکریلیک روی بوم
رویکرد: دگردیسی حروف
قاب باریک سفید
3
0
12,844
محفل نقاشی و گرافیک
تابلو رزین اپوکسی تکنیک برش سنگ
طرح چشم زخم
سایز ۳۰ سانتی متر
