نتایج جست جو "پاک" در سایت 100هنر
نمایشگاه آثار دلارا پاکدل
نمایش به هوای پاک پرید
نمایش خانه پاکیزه
نمایش با ریتم برف پاک کن
سالن آمفی تئاتر هوشنگ حنیفه - پاکدشت
8
0
33,891
محفل موسیقی
نوازندگی تار (علیرضا پاکنیا)
بداهه ای در مخالف سه گاه
#آموزشگاه_موسیقی_نغمه_... ادامه
8
0
38,336
محفل موسیقی
18
0
65,376
داستان شک و تردید
احساس پاک دخترانه ات
امروز هم سر چهار راه ایستادم با جعبه ی شانسی ! اما باز کنا... ادامه
رم ایستاد و شیشه ی اتومبیلش را داد پایین و گفت
سلام عزیزم بیا اینم روزانَت اما نمیدانست دیشب تمام شانسیها را نوشته بودم دوستت دارم!!! نمیدانست تمام
زندگیم را دیشب باز کردم و تمام درآمدم را نوشتم دوستت دارم امروز هم گرسنه هستم اما پولهایی که دادی خرج
نمیکنم! همه را قاب گرفته ام!شاید روزی کنارم پیاده راه رفتی!اگر پیاده راه رفتی!احساس پاک دخترانه ات را میان
حریر امانت میان صندوقچه ی اسرارم نگاه خواهم داشت. قطره قطره اشکهایت در آینده نهیب میزند هر لحظه امانت
را.صندوقچه را میان ابریشم دوست داشتنت پیچیده ، در وجود همچو برگ گلت نگه میدارم!اینها پاکی هر چه
هستی من است...
6
0
38,513
محفل شعر و داستان
#وارثان_ذات_یزدان
ما ذره ایی از ذات هویدای نهانیم
سرّی که سر از پرده برون کرده ،... ادامه
عیانیم
ما حامل اسرا لَدُن بوده و لیکن
معنای رموزیم که خود سر جهانیم
وامانده و غافل ز معمای وجودیم
گمگشته درون خلاء گنگ زمانیم
یک قطره ز مینای جلال جبروتیم
ناپاکترین پاک ، که از رطل گرانیم
لاینفک از عامل و علیّت عشقیم
منفک شده از خویش و اسیر خفقانیم
پا در قدم کوی عدم برده و اما
مقصود همینجاست بسوی چه روانیم؟
ما آینه علت خویشیم و دریغا
از طایفه مدعیانیم و ندانیم
با سلسله ی سفسطه آلوده نفسیم
معنای حقیقت ز پس پرده نخوانیم
حلاج انالحق زد و ما قال انالحق
الحق که هم او بود و چو او ما نتوانیم
#امیدنورانی_فانی
8
0
18,904
محفل خوشنویسی
من به یک آینه یک بستگی پاک قناعت دارم
سهراب سپهری
اندازه تابلو: 110*80
تکنیک تاب... ادامه
لو: پاستل و رنگ پلاستیک روی مقوا
9
0
5,083
محفل عکاسی
این تصویر مربوط به یک زائر پاکستانی است که از پاکستان تا کربلا برای زیارت راهی ش... ادامه
ده و در مرز شلمچه از او عکاسی کردم
16
0
12,843
3
0
45,208
محفل شعر و داستان
پرنده
در من پرنده ایست
که با بالهای زخمی اش
افتاب را به تعظیم فرا می خواند
تا ... ادامه
اسمان را در انتهای آوازهایش
بی محابا سر بکشد...
هر نیمه شب
کمی مانده به لبهایم از دستهایم می گریزد
و باچشم هایی مه آلود
گونه های خیس ماه را
از پشت پنجره ،پاک میکند…!
در من پرنده ایست
که شاخه شاخه تنهایی هایم را
نوک می زند …
دیوارها از لبخند او پر می شوند
و برگ برگ بر قامت بلند تلخ ام
زرد که می خندد
دردهایم، یکی یکی ،بیدار می شوند..
در من پرنده ای ست غمگین
که هنوز
شعر نشده است…!
.
کاظم پارسای
6
5
15,918
محفل گویندگی
پروانه وار
آن زمان که خط خطی های بیقراری ام را با مهر و محبت پاک میکردی؛ خوب به... ادامه
خاطرم مانده است ومن بازهم فراموش میکردم که محبت ف تشدید دارد!!
نویسنده و دکلماتور : شیدااصغرزاده..اثری به گرمی تابستان
5
0
11,401
محفل شعر و داستان
گر چه افکندی
بر زمینم و میشوم خاک ،
می روید بحر مستی
از تنم بوتۀ تاک
می... ادامه
کنم همه دریا را
از قطره های اشک ، پاک
می نویسم بر ابر ، از طلوع ،
از خورشیدِ بی باک
---------------------------
بوتۀ تاک ، بردیا امین افشار
6
0
38,389
محفل شعر و داستان
می شکفد از دلِ خاک ، رنگ ارغوان
باد ، می کُند بازی با گلهای زعفران
آب می شود... ادامه
، زمستان در تابش خورشید
می نهد شکوفۀ سرخ ، دختر بهار بر گیسوان
می خواهم که وزی ، بر زاغه ها بهار
نفوذِ زمستان را ، بر دلها کُنی مَهار
بر خِرقۀ سیاه ، بپوشانی رنگ سبز
ببارانی از ابرها ، باران عشق و افتخار
می خواهم ، گلباران کُنی پستوهای سرد را
بپاشی بر زمین ، بذرِ دلهای مرد را
می خواهم ، که برگیری دستمالی از حریر
کنی پاک از رخساره ، اشک و درد را
دیریست دنیای من ، میکند خیالت را آرزو
عدالت گوئی گم گشته ، در کفه های ترازو
آه مظلوم ندارد توان ، تا رسد بر آسمان
حرفی هم هست اگر ، از پول است و زور بازو
کی میشکفد گلهای سرخت ، می زند نهالهایت جوانه ؟
کی می کنند پرواز ، پرستوهایت در حیاط خانه ؟
مهرت ای بهار ، کی میکند گذر از کوچه های ما ؟
کی میشوی همدم بوته های خشک ، بی حرف و بهانه ؟
-------------------------
بیا بهار ، بردیا امین افشار
0
0
18,682
نمایشنامه خوانی چخوف
اکثریت عظیم روشنفکرانی که میشناسم در جستوجوی چیزی نیستند و هیچ کاری نمیکنند و... ادامه
به درد کاری نمیخورند.
همهشان بد تحصیل کردهاند، به طور جدی مطالعه نمیکنند، دربارهی علوم فقط پر حرفی میکنند، از هنر هم کم سر در میآورند.
همهشان خودشان را میگیرند و با قیافهی جدی، گندهگویی و فلسفهبافی میکنند؛ حال آن که پیش چشمشان کارگرها غذا ندارند و چهل نفری در یک اتاق نامناسب میخوابند، توی ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاکی اخلاقی میلولند …
پر واضح است که همهی حرفهای قشنگمان فقط برای آن است که سر خودمان و دیگران شیره بمالیم!
0
0
503
0
0
505
2
1
5,961
محفل نقاشی و گرافیک
21X28CM
نام اثر: بکر
نام هنرمند: مهناز پاکزاد
تکنیک: رنگ روغن بر روی بوم
سال خلق اثر:... ادامه
۱۴۰۴
قاب شده
2
0
5,792
محفل نقاشی و گرافیک
17X13CM
نام اثر: بلته
نام هنرمند: مهناز پاکزاد
تکنیک: رنگ روغن بر روی پارچه بوم
سال خ... ادامه
لق اثر: ۱۴۰۴
قاب شده
2
0
5,120
محفل نقاشی و گرافیک
23X17CM
نام اثر: بیجار
نام هنرمند: مهناز پاکزاد
تکنیک: رنگ روغن بر روی پارچه بوم
سال ... ادامه
خلق اثر: ۱۴۰۴
بر روی قاب مشکی


