نتایج جست جو "تقدیر" در سایت 100هنر
23
0
33,980
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
#ترکیب مواد روی بوم
# ابعاد : ۱۰۰ در ۷۰
11
0
21,915
محفل شعر و داستان
هر کار می کردم کسی باشم
باز آخرش دیدم کمم، هیچم
در آرزویم سنگ می انداخت
این... ادامه
زندگیّ ِ پیچ در پیچم
انگار_ ریشه_ در_ عدم_ دارد
در من کسی پیداست می خواهد
خود را سپارد دست تقدیرش
خسته ست از این تکرار بیهوده
ناراحت است از عشق و تدبیرش
امّا_ کمی_ امّید_ هم_ دارد
#شعر
#بخش_ آزاد
#سایه_سمیر
7
1
17,763
محفل خوشنویسی
اثر: تقی معین نیا- ترکیب: چلیپا- تقدیر از مقام والای معلم- تحریر با مرکب مشکی - ... ادامه
کاغذ دست ساز- اندازه اثر 50*35 قیمت : توافقی
15
1
24,715
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
16
0
12,982
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
17
1
23,588
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
14
1
22,493
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
13
0
21,288
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
17
0
20,466
محفل نقاشی و گرافیک
از انسان اولیه نقش دستی باقی مانده
از دوست، گرمی دستی
دست های من از دوست میگوید
... ادامه
از اثر انگشت.
از مهر ، کین و تمام تلاشی که در خود پنهان میکند!
...میدهندو باز میستانند
خواه تقدیر باشد
خواه لطافت باران
.... دست ها بیان میکنند
ناگفته های تقدیر را
می توان تا ابد به دست ها رجوع کرد.
It remained a "Hand" print from an ancient man
A warm "Hand" from a friend
My Hands talking from a friend
From her fingerprint
From love, hate and all hide in them.
"Hands" talk
Of unknown fate and rosewater of rain
They are referable for ever.
1
0
32,074
محفل شعر و داستان
کاش :
ایستاده ام در کنج شب
در سحرگاهی که میرسد از راه
می نگرم بر دانه های شبن... ادامه
م
که ریخته اند در پای چاه
زندگی می زند ساز را در دشت
پُر می شود در چوپان ، در نی
می چکد بر گلبرگهای گل
می ریزد خود را در جام ، در می
نگاهش نمی چرخد به سویم
گوئی شرابش تلخ است بر من
فریاد می کشد با خشم
می کَند جانم را ، ازتن
من همان اشکم در ابر
که چون قطره می نالد
انواری جدا از مادر
که بر دمنها می بارد
طبعم آهیست بغض آلود
بر کشیده میشوم از خشم
چون اشکی در چنگ ظلم
ریخته می شوم از چشم
این چنین ردای غم
تا به کی خواهم دوختن ؟
در دل این جنگل خشک
بوته ها ، خواهم سوختن
کاش خورشید بتابد گرم
بخار سازد درد از وجودم
بر کشم لبخند بر رخ
ذکر گویمش ، در سجودم
کاش مهتاب ببارد بر دشت
مرگِ شب را کُند تقدیر
تا دل ، طلوع خورشید را
بر تنِ سردم کُند تفسیر
8
0
77,747
شعر سکوت
باز امشب دیدمت دیدی چه حالی داشتم؟
با نگاهم از دو چشمت یک سوالی داشتم
یاد ... ادامه
داری شب بخیری را که می گفتی به من؟
با همین ها دل خوشی هایِ خیالی داشتم
جای اسمت اسم کی را هک کنم من زندگی؟
تا که بودی عاشقم،من تیز بالی داشتم
حال سیگار و خماری های هر شب را ببین
خوب بودی با تو الفت چند سالی داشتم
رد شدی امشب کنارم بی تفاوت بی خیال
از ازل هم بدترین تقدیر و فالی داشتم
سرگشته
9
2
6,166
محفل نقاشی و گرافیک
50X70CM
مدیتیشن
سال خلق اثر ۱۳۹۰
تکنیک اکرولیک روی مقوا
اثر تقدیر شده دوسالانه نگار... ادامه
گری
اثر ارژینال میباشد و یا قاب و پاسپورتو قابل ارائه میباشد
اثر در خصوص حالت آرامش و سکون حاصل از مدیتیشن طراحی شده است
5
0
6,456
1
1
19,254
محفل فیلم و انیمیشن
فیلم کوتاه "قاب سفید" به کارگردانی ماجد رستمی زاده
تقدیر شده و برگزیده ی جشنوا... ادامه
ره های داخلی و خارجی
20
5
6,250
محفل نقاشی و گرافیک
نام اثر: فرشته ی تقدیر ،چاپ لینو، اکرلیک روی بوم، سایز: ۶۰ ×۸۰ #کمند_محمدی
32
3
38,079
محفل عکاسی
"زنی به نام بوتیمار*"
هر زنی را نامی ست
هر نامی را تقدیری،
قرینه یا قریب به آن م... ادامه
عنا.
...
قبل از هر واژه
زن ها را نام های پر نقش تری مستور است،
هر نقش را پرنده ای...
و ششمین نام تمام زنها یکی ست؛
"عشق".
...
زنی که متروکه ترین شهر ممکن است
در چهارچوب قاب هیچ آغوشی جا نمی شود.
زن رو به روی خودش ایستاده تلخ؛
با گیسوانی بریده و کوتاه
قدم هایی مسموم
قلبی مغموم
و آرزوهایی نابالغ و لبریز...
دستانی حزن آلود،
با تبسمی چرکین.
...
هر زن حوایی ست مطرود مانده تر از خویش.
هر زن سیلی سرخی به طعم سیب
بر چهره ی آشفته ی جهان.
در گوشه های شهر
آواز حواصیلی اش،غریب.
جهانش به خردی آلو
دهانش به جست و جو
دهانش...
به خواب عمیقی رفته که خمیازه اش رویاست!
...
جا مانده است از "خود"
از "زندگی"
با پاهای ناگزیری که می دوید و دور می شد از او،
تمثیل شهری ست که طبیعتش را به تاراج برده اند و حنجره اش زخمی ست.
...
زنی که مسقف است و پر دیوار،
زنی که پنجره اش رو به حیاط زندان است،
زنی که نام هفتمش "اندوه"؛
هم تویی،
هم منم.
#حورا_حقشنو
13
0
7,389
محفل گویندگی
دکلمه حامد عقیلی - دوستت دارم ولی تقدیر چیز دیگری است
سروده ای زیبا از آقای ف... ادامه
رزاد نظافتی
