نتایج جست جو "اندوه" در سایت 100هنر
نمایش هملت، شاهزاده اندوه
نمایش اندوه پریشان واقعیت رستاخیز
نمایش لطفا یک قاتل بالفطره باشید (یا) ماجرای اندوه یک استیو مک منمن
نمایش دوباره خوانی عشق، اندوه
22
1
21,893
اشعار حافظ
ای صبا نکهتی از خاک ره یاربیار ببراندوه دل ومژده اغیاربیار.ابعاد35در50
8
0
21,933
محفل خوشنویسی
ابعاد 100*70
متریال مقواماکت اسپانیایی،مرکب ساج و ورق نقره.
تو ماهی و من ماهی ای... ادامه
ن برکه کاشی
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
16
0
12,089
محفل خوشنویسی
قطعه سیامشق نستعلیق (نقاشیخط) با مضمون:عشق؛شیرین میکند اندوه را
2
0
22,144
محفل شعر و داستان
ارابه یِ سنگی
.
ترانه یِ زخمی
در اندوهِ تکاملِ خطوطِ مُنحنی
دو جاده
از میانِ ش... ادامه
بهایِ در هم تنیده
در مقابل هم
و انعکاس مسافر
تا دورترین اغوشِ بامداد..
دریا
حلقه بر دیده گان ِ تنهاترین ماهی
بیابان بر دوشِ شنی تشنه
و چنگِ شاخه هایِ پاییز
بر بالِ اخرین برگ!
.
کاظم پارسای
25
0
23,246
دکلمه شعر نیما یوشیج
💫
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
... ادامه
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
ترا من چشم در راهم
شعر:نیما_یوشیج
صدا:امید شهدادی
2
0
6,985
عکاسی مینیمال
...نه تو میمانی ونه اندوه ونه هیچ یک از مردم این آبادی...Keyvan4874@
همدان.
13
8
39,978
دکلمه شعر فروغ فرخزاد
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک... ادامه
زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ، چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ، شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم
فروغ فرخزاد
28
1
29,268
شعر سراب
آه...
داشتم میگفتم
هرچه باید می شنید اما
قصه ی عاشق پر از وهم است و اندوهِ س... ادامه
راسر
می شنید اما
برایش باورش مشکل
آه آری باز..
داشتم می گفتم
هر چه در من بود
سرنوشت آتش و آشوب
می شنید اما
برایش باورش مشکل
می توانست او اگر می خواست
قصه هایم را کند باور
قصه ی افسون بی مرز نگاهش
از سحر تا شب
می شنید اما
برایش باورش مشکل
قصه ام را باز می گویم
داستان باور و انکار
با تمام فصل هایش می شود تکرار
از زبان قلب می خوانم برایش
می شنید اما
برایش باورش مشکل
6
2
23,384
محفل گویندگی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
... ادامه
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد
دو سه تا كوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد؟
در این فرصت کم ... سهراب سپهری
7
0
12,073
محفل سایر هنر ها
30X42CM
8
0
11,398
محفل سایر هنر ها
37X88CM
12
0
15,553
محفل خوشنویسی
70X70CM
#بوم_دایره تکنیک #برجسته #جسو #نقاشیخط
#سهراب_سپهری
#آب راگل نکنیم شاید این آ... ادامه
ب روان میرود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی #علی_حسن_پور
8
0
9,454
محفل خوشنویسی
55X55CM
#فروخته_شد
#سهراب_سپهری
#آب را گل نکنیم
شاید این آب روان
می رود پای سپیدار... ادامه
ی
تا فرو شوید اندوه دلی
تکنیک : جسو آبرنگ آب مرکب
#علی_حسن_پور
0
0
263
محفل نقاشی و گرافیک
25X35CM
0
0
2,080
محفل نقاشی و گرافیک
50X70CM
نام اثر : تلاطم
سبک :پاپ ارت
اکریلیک
هلیا سلطانی
بهم ریختگی اثر نشان دهند... ادامه
ه بهم ریختی ذهن #زن در جامعه مدرن است که از موهومات پر شده است
این اثر #روزمرگی یک زن را به تصویر می کشد
به ترتیب ردیف بالا از تصویر راست به چپ بیانگر احساسات زیر می باشد: فریاد - اندوه - کودک درون
ردیف دوم: #عشق - سکوت
ردیف سوم: پیروزی و غلبه بر مشکلات - خشم از قهرمان زندگی خویش (که میتواند اشاره به شریک عاطفی داشته باشد) (اشاره اسلحه به سمت بتمن)
ردیف اخر : شادی و نشاط-مرلین مونرو : نماد زن و #زیبایی - لبها: نماد لوندی - کفش پاشنه بلند نماد از جذبه و قدرت زنانه
1
0
1,771
1
0
8,619
محفل نقاشی و گرافیک
50X70CM
کودک ایرانی...این اثر با تکنیک رنگ روغن روی سطح بوم از یک کودک کشیده شده که سمبل... ادامه
کودک ایرانی در زمانه است ... ظاهر بهم ریخته و صورت رنگ پریده با چشمانی پر از ترس فضایی #اندوهگین را در این تابلو ترسیم کرده خطنقاشی در این اثر یک مصرع از حافظ(یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست) دیده میشود. تاریخ اتمام کشیده شدن این اثر۱۳۹۷/۶/۶است.
9
2
26,947
محفل نقاشی و گرافیک
70X50CM
ما جانوران ناسپاسی هستیم و اکنون که چراغ جادوی اختراعات ما را در تجمل و تفنّن غر... ادامه
ق ساخته است، مانند دختر خیالپروری در میان ثروت خود نشسته آرزومندِ گنجینهٔ دوردست دیگری هستیم که فاصله و دوری آن از ما آن را بی نهایت خوشایند می نماید.
روزگاری فلاسفه خواب مدارس عمومی را می دیدند و اکنون که همه آن را داریم مشتاق دانشگاههای عمومی هستیم. روزگاری مردم برهنه بودند، اکنون همه لباس دارند ولی غرق اندوه و عذاب هستند که چرا دیگران لباسهای گرانبهاتری دارند.
روزگاری مردم گرسنه بودند و اکنون هر سال در ممالک متمدن صدها هزار مردم به علت بیماریهای ناشی از پرخوری میمیرند، حتی در روزگار شکسپیر، شهرها شب در تاریکی فرو می رفتند و خیابانها ناامن بود.
امروز، شبها دیگر آن ترس و وحشت سابق را ندارند و نور پر برکت، پرتو خود را بر همه جا می افکند. #لذات_فلسفه #ویل_دورانت
رنگ روغن روی مقوا فابریانو
سال 98
نام اثر:hiding in the fridge
نام هنرمند:ملیکا
0
0
8,620
محفل شعر و داستان
اشک،،موشک و سقوط هواپیمای اکراین ،آه، اندوه،وطن،ناف بر دردیم، درد انسانیت، ایرا... ادامه
نم غمگین است
20
0
17,167
18
0
10,483
محفل نقاشی و گرافیک
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی ...
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی ...
آه از ن... ادامه
فس پاک تو ؛ صبح نشابور ... از چشم تو چشم تو حجره فیروزه تراشی ...
تکنیک : آبرنگ
32
3
38,021
محفل عکاسی
"زنی به نام بوتیمار*"
هر زنی را نامی ست
هر نامی را تقدیری،
قرینه یا قریب به آن م... ادامه
عنا.
...
قبل از هر واژه
زن ها را نام های پر نقش تری مستور است،
هر نقش را پرنده ای...
و ششمین نام تمام زنها یکی ست؛
"عشق".
...
زنی که متروکه ترین شهر ممکن است
در چهارچوب قاب هیچ آغوشی جا نمی شود.
زن رو به روی خودش ایستاده تلخ؛
با گیسوانی بریده و کوتاه
قدم هایی مسموم
قلبی مغموم
و آرزوهایی نابالغ و لبریز...
دستانی حزن آلود،
با تبسمی چرکین.
...
هر زن حوایی ست مطرود مانده تر از خویش.
هر زن سیلی سرخی به طعم سیب
بر چهره ی آشفته ی جهان.
در گوشه های شهر
آواز حواصیلی اش،غریب.
جهانش به خردی آلو
دهانش به جست و جو
دهانش...
به خواب عمیقی رفته که خمیازه اش رویاست!
...
جا مانده است از "خود"
از "زندگی"
با پاهای ناگزیری که می دوید و دور می شد از او،
تمثیل شهری ست که طبیعتش را به تاراج برده اند و حنجره اش زخمی ست.
...
زنی که مسقف است و پر دیوار،
زنی که پنجره اش رو به حیاط زندان است،
زنی که نام هفتمش "اندوه"؛
هم تویی،
هم منم.
#حورا_حقشنو
