نتایج جست جو "سوختن" در سایت 100هنر
نمایش سیاست سوختن شربت خانه
نمایش شبی که گوزن ها در آتش سوختند
نمایشگاه سوختن و بر جای ماندن
نمایشگاه سوختن
11
0
9,196
محفل نقاشی و گرافیک
68X125CM
آکریلیک روی بوم دیپ ، سال خلق ۱۴۰۰, عنوان اثر:سوختن، هنرمند:الهام حسین پور
7
0
90,700
محفل موسیقی
قطعه ی "گپ شو" هدیه ایست از صمیم قلبم به پاس گرمای امیدبخش وجودتان که در این سرد... ادامه
ترین روزگاران بهترین پشتیبان است ، تقدیم به آنان که عاشقانه سوختند تا روشنگر راهم باشند .
مادرم ، و همه ی آنهایی که به من یاد دادند خوب بودن را .
"یار دبستانی من"موسیقی من در مدح هیچکس نیست ، موسیقی من آغاز فصل جدید عشق است ، آهنگی سرشار از شجاعت و آگاهی . بهترین جایگاه موسیقی من سبب حضور همسفرانیست که پرواز را باور دارند . آهنگ «NighTTalK» برگ سبزیست توفه ی این درویش که با لطف خدا و مهربانی شما به پخش رسید . از اینکه دوستون دارم حس غرور میکنم ، دلتان روشن به مانند خورشید جنوب .
ارادتمند و کوچیک شما
پویار -----------------------------------
⚫گپ شو NighTTalK
⚫خواننده : پویار
⚫ترانه سرا : ابراهیم منصفی (رامی)
⚫آهنگساز : ویکتور خارا (زنده باد شیلی)
⚫تنظیم میکس و مستر : بهمن گلپاگون
⚫عکس : عباس احمدی (استودیو ۲۴)
⚫کاور و اکولایز : شایان صفر نژاد
⚫تشکر ویژه از ارسلان پوری زاده ، سایت رامی و تمامی عزیزانی که به من انرژی مثبت دادن در خلق این اثر هنری.
#pouyar
1
0
32,075
محفل شعر و داستان
کاش :
ایستاده ام در کنج شب
در سحرگاهی که میرسد از راه
می نگرم بر دانه های شبن... ادامه
م
که ریخته اند در پای چاه
زندگی می زند ساز را در دشت
پُر می شود در چوپان ، در نی
می چکد بر گلبرگهای گل
می ریزد خود را در جام ، در می
نگاهش نمی چرخد به سویم
گوئی شرابش تلخ است بر من
فریاد می کشد با خشم
می کَند جانم را ، ازتن
من همان اشکم در ابر
که چون قطره می نالد
انواری جدا از مادر
که بر دمنها می بارد
طبعم آهیست بغض آلود
بر کشیده میشوم از خشم
چون اشکی در چنگ ظلم
ریخته می شوم از چشم
این چنین ردای غم
تا به کی خواهم دوختن ؟
در دل این جنگل خشک
بوته ها ، خواهم سوختن
کاش خورشید بتابد گرم
بخار سازد درد از وجودم
بر کشم لبخند بر رخ
ذکر گویمش ، در سجودم
کاش مهتاب ببارد بر دشت
مرگِ شب را کُند تقدیر
تا دل ، طلوع خورشید را
بر تنِ سردم کُند تفسیر
6
0
9,039
محفل شعر و داستان
رها یعنی ،
چشم به در دوختن
قدم زدن در باران
به یادی سوختن
رها یعنی ،
دری... ادامه
ا بودن ،
آتش افروختن
شکستن ، باختن ، برخواستن
در سینه عشق اندوختن
رها یعنی ،
گل ، شراب ، تیر
یعنی ،
وسعت داشتن
یعنی ،
از پروانه آموختن
-----------------
رها، بردیا امین افشار
1
0
7,053
محفل نقاشی و گرافیک
50X70CM
نام اثر : دُچار
هلیا سلطانی
#کلاژ / #اکریلیک
نگاه و دید #زن نسبت که به #عشق ... ادامه
، خالص و زیباست
#گل روی چشم زن بیانگر این است که او چیزی جز عشق نمیبیند و اصطلاحا عشق کورش کرده !
شعر هایی که لابلای رنگ های سیاه چسبانده شده احساساتی هستند که از دل تاریکی ها بیرون زده
و گویی سوژه در احساساتش غرق شده و در دنیای زائیده ی ذهن خود، که این هم با حالت دوار، نشان از تداوم این احساس تا مرز سوختن احساساتش پیش میرود (با توجه به سوختگی لبه کاغذ ها )
اما استفاده از رنگ سبز نشان از این دارد که او امنیت خود را در این شرایط می یابد !
که نوعی کنایه به تله ها و طرحواره های روانیست
استفاده از رگه های سفید و مشکی نشان از درهم بودن امید و ناامیدی ، تلخی و شیرینی و این قبیل احساسات متناقض در کنار هم است .
تصویر زن با #چشم های پوشیده از گل، در اطراف دایره محاطی سبز رنگ که نمادی از چاکراه قلب است نشان از این دارد که کل دنیای وی از چاکراه #قلب وی پیروی میکند که با وجود بودن در محاصره تیرگی ها ، همچنان جوانه زده و میروید !
2
0
9,036
محفل سایر هنر ها
52X42X32CM
#مسعود سلیمانپور
#مجسمه ساز
عنوان: خاورِ میانه
متریال: چوب
سال خلق: 1398
اس... ادامه
تیتمنت :
اینجا میانه ی تمام خاوران عالم است.
اینجا بود که نخست ؛ یخبندان در انتهای عصرش به آفتاب آب داد که زمین رستن آغاز کند،که شکوفه ی سیب جوانه زند،تا آدم و حوا سر یک سفره نشینند،،،
همین جا بود که قلم به جوهر دل داد و کلام معشوقه ی شعر شد،،،
اینجا بود که اندیشه مشعل افروخت و تمام نورش را به یونان پست کرد،،،
اینجا اولین جامه را بافتند،
عقل را به شرافت باختند،
و ددان به ملکشان تاختند.
اینجا بود که مهمانهای ناخوانده طمع را در دل کاشتند و صاحب خانه را در باغش کشتند،،،
اینجا تاریخ را چنان دردی در خود فرو خورده، که زمین برایش نفت گریست،،،
اینجا زیر و روی نگین گیتی، همه چیز برای سوختن است،،،
حتی عروسکها......
اینجا خاورِ میانه است،،،
اینجا میانه ی تمامِ خاورانِ عالم است،،،
اینجا قلب تمام عالم است.
#فروخته_شد
2
2
14,717
محفل خوشنویسی
100X100CM
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
اکریلیک... ادامه
روی بوم ۱۰۰ در ۱۰۰ سانتی متر
حس عاشق زاری که رنگ باخته و قلب او در تلاطم و آشوبست .
قلب او درون زندانیست که آن را در بند خود گرفتار کرده و او در زاری و بی تابی ست .
از سوختن به خاکستر نشسته !
به هر ریسمانی چنگ می اندازد تا خود را از قفس برهاند و به معشوق متصل شود .
#محمد_ابراهیمی_جویباری
#محمد_باقر_ابراهیمی_جویباری
#نقاشیخط #مینیمال #هنرمندان_ایرانی #دیزاین #دکوراسیون #قلب #انتزاعی #رویا #عاشق
کد ۷۴
