نتایج جست جو "تشنه" در سایت 100هنر
17
3
17,770
محفل موسیقی
بداهه ای با ساز هنرجو_تقدیم به تمام هنرجویان عزیزم و کسانی که تشنه آموختن و یادگ... ادامه
یری نواختن ساز شگفت انگیز و فوق العاده سنتور هستند ، باشد که هیچ چیز شما را از طی طریق و پیمودن راه هنرجویی باز ندارد حتی مشکلاتی نظیر نداشتن ساز خوب یا ساز مشقی ابتدای مسیر؛ تو پای به راه درنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت!
10
0
36,206
محفل نقاشی و گرافیک
ترکیب مواد روی مقوا
سایز: 30x40
#چشم_های_من_دیوانه_اند... هر شب دو ماهی غمگین گر... ادامه
یه کنان از هزار توی پیچ در پیچ رگ هایم میگذرند... به چشمها که میرسند آهسته می لغزند و خارج میشوند...
بچه ها، یک #گربه_گچی، کف حیاط نزدیک #حوض کشیده اند که میپرد و #پرنده های_تشنه را میگیرد
2
0
22,157
محفل شعر و داستان
ارابه یِ سنگی
.
ترانه یِ زخمی
در اندوهِ تکاملِ خطوطِ مُنحنی
دو جاده
از میانِ ش... ادامه
بهایِ در هم تنیده
در مقابل هم
و انعکاس مسافر
تا دورترین اغوشِ بامداد..
دریا
حلقه بر دیده گان ِ تنهاترین ماهی
بیابان بر دوشِ شنی تشنه
و چنگِ شاخه هایِ پاییز
بر بالِ اخرین برگ!
.
کاظم پارسای
18
0
6,100
14
0
167,119
شعر سکوت
نام اثر: #شب_سرد
سبک: #نیمایی
سراینده: #ساراگوهری
باز در این دل شب
حرف ها مان... ادامه
ده به لب
باز در اوج غمم
باز رنجیده تنم
من و تاریکی شب
من و خاموشی لب
منم آن شب زده ی خسته تنم
ساده رفتی نشنیدی سخنم
منم آن غمزده ی سوخته دلم
چشم ها شسته از این بار غمم
خواهم این لب به سخن باز کنم
مُهر برکَنده از این راز کنم
نغمه با نی چو هم ساز کنم
قصّه ی عشق تو آغاز کنم
باز از خواب تو بیدار شدم
تشنه ی لحظه ی دیدار شدم
باز با غصّه هم آغوش شدم
باز از یاد فراموش شدم
در شب سرد بی مهتاب دلت
منم آن شمعی که خاموش شدم...
7
1
31,342
محفل گویندگی
#دکلمه چه بگویم #خوانش #شعر #صدا #محمد_علی_مکری #حامد_نیازی #گوینده #نریشن #خوا... ادامه
نش #صدای_ناب
چه بگویم به گلدان شمعدانی که تشنه دستهای توست
2
0
6,060
6
0
989
محفل نقاشی و گرافیک
50X50CM
تابلو نقاشی رنگ روغن اورجینال به نام روان تشنه
جنس: ورق نوئپان
سال ساخت 1396/6
1
0
7,208
محفل شعر و داستان
از همه آداب مسلمانی ام
بنده ی یک سجده ی طولانی ام
سجده به خاک تو مرا لاله ... ادامه
کرد
داغ لب ات مانده به پیشانی ام
هرکه مرا دید، تو را هم شناخت
از سر این بی سر و سامانی ام
تا به تو نزدیک شدم چون شهاب_
شعله گرفتی که بسوزانی ام
سهم من از عشق هم این لحظه بود:
آمدن و پر زدن آنی ام
گرچه امید از تو نکندم ولی
در پی یک هجرت طوفانی ام
تشنه ام و این دم آخر کمی
می شود از عشق بنوشانی ام؟
16
0
171,522
شعر سکوت
بیا به گوشه ی چشمی مرا هوایی کن
بیا کرشمه ای بنَما و دلربایی کن
نگاهِ پر شرر... ادامه
ت را به دیدگانم دوز
و با سکوتِ منِ خسته همصدایی کن
زِ هر کلامِ نگاهم ترانه خوانی کن
به بیت، بیتِ نگاهت غزلسرایی کن
دلم اسیرِ هیاهوی نامرادیهاست
بر این سفینه ی گمگشته ناخدایی کن
گدای مهرِ توام، شرم دارم از اصرار
دمی نظر به حیای چنین گدایی کن
به مرغِ پرشکسته از آسِمان چه میگویی؟
به بلبلانِ رها صحبت از رهایی کن
تنم کویرِ تشنه و تو قطره های بارانی
ببار و بر تنِ این تشنه خودنمایی کن
تنت دلیلِ هنرمندیِ خداوند است
بیا به خلوتم امشب هنرنمایی کن
#محمدرضا_حسینـــــعلی
