نتایج جست جو "شدم" در سایت 100هنر
6
0
7,917
محفل نقاشی و گرافیک
74X74CM
چه کردهام که دلم از فراق خون کردی؟
چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی؟
چرا ز غم د... ادامه
ل پر حسرتم بیازردی؟
چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی؟
نخست ار چه به صد زاریم درون خواندی
به آخر از چه به صد خواریم برون کردی؟
همه حدیث وفا و وصال میگفتی
چو عاشق تو شدم قصه واژگون کردی
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، بیا
نظر به حال دلم کن، ببین که: چون کردی؟
لوای عشق برافراختی چنان در دل
که در زمان، علم صبر سرنگون کردی
(اکریلیک روی بوم دیپ)
5
0
7,864
محفل نقاشی و گرافیک
138X88CM
نام اثر: جمادی
از جمادی مردم و نامی شدم
اکرلیک روی بوم
#اورجینال ذهنی
#مهنازوزیری
12
0
15,369
محفل خوشنویسی
120X120CM
نقطه......
اکرولیک و ورق طلا روی بوم
جواد یوسف زاده ۱۳۹۹
اسوده بر خیال چو پر... ادامه
گار می شدم ...دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت...
#فروخته_شد
16
3
11,608
محفل خوشنویسی
بوم سایز 90 در 30......شعر (مطلب طاعت و و صلاح از من مست....که به پیمانه کشی شه... ادامه
ره شدم روز الست)
32
2
26,119
محفل نقاشی و گرافیک
70X100CM
19
0
23,834
محفل خوشنویسی
50X70CM
(فروخته شد)
شیدا شدم...
(مولوی)
ایجاد تصویری از رقص سماع با تکرار دو کلمه "شی... ادامه
دا شدم" بصورت بداهه و اتفاقی...
اجرای اول با مرکب و اکریلیک در سال ۹۷، اجرای دوم روی همان اثر با ورق فلزات در سال ۹۹
20
0
12,630
17
1
36,700
محفل نقاشی و گرافیک
به نام او
جانان به کجا چنین شتابان...
هر دم که تو را نظر کنم من ِ جز تو در خودم ... ادامه
نبینم
این چنین من نتوانم که تو را از خود برهانم
چه مهم است این هنر گر نتوانم تو را بجویم
مرا رها کن از خود تا بتوانم تو را به تصویر بکشانم...
در فراسویی از عالم مادی به دنبال حقیقت و در پی وصل پا در عالم مثال گذاردم ودر مکاشفه هایی که با صورت های ازلی مرا در برگرفت غرق شدم در این همه بی خودی در دنیای پر از نور و خیال تا جایی که رسیدم به هفت صفتی که او در لحظه ی بودنمان از خود در ما نهاد...
حیات, علم, قدرت, اراده, سمع, کلام, بصر
و گشتم و گشتم و دیدم و شنیدم که به من می گویند .........
بگرد و بگرد و بگرد
که من عاشق گردش توام
پس چگونه توای که از جنس منی نگردی و عاشق نباشی که من دیوانه وار عاشق توام
چگونه هدایت نکنی
توایی که در گردی " ه " هدایت شدی
در این چرخه ی زمان بگرد که من دورت گشتم و خواهم گشت
بگرد و هدایت کن و وصل کن
که اینگونه وصل خواهی بود در گردش دایره وار هر لحظه ی وجود من.....
آرزو سرورپور
ابعاد : ۹۰*۱۲۰
5
0
60,051
محفل شعر و داستان
سیر بودم من از این زندگی وعشق و جدایی
محو یک باور بیهوده که ای عشق، کجایی
یاو... ادامه
ه ها گفتم و در خواب نشستم به تماشا
راز دل را تو بگویی و دلم را بِگُشایی
اینک از تاب و قرارم بِسُرا این غزلت را
آتش این دل من تازه شود گر بِسُرایی
کوچه ها پر شده از زخمه ی سازت به ترنم
برده ای ساز دلم را به صدایی و نوایی
راه این فاصله با عشق چه پیمودم و آخِر
زائر قدسی این کعبه شدم چون تو خدایی
آمدی تا که حیاتی بدهی بر دل و روحم
دست گرمی برسد بر سر من گر که بیایی
هدف از روز و شب و غمزه مهتاب تو بودی
شعر هذیان تو شدی چون تو سزاوار ثنایی
9
1
11,327
محفل خوشنویسی
خط نقاشی
سیاه مشق
مکش به خون، پر و بالم که من هرآنچه پریدم
به غیر گوشـــه ی... ادامه
بامت نشیمنی نگزیـدم
هـزار دانه فشاندند و رامشان نشـدم مـن
هـزار سـنگ به بالـم زدی و مـن نپریـدم
شاعر : صباحی بیگدلی
89
3
105,153
اشعار مولانا
نام اثر:چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم/چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم
۱۰... ادامه
۰*۷۰ #مولانا #اکریلیک_روی_بوم
18
0
8,652
محفل نقاشی و گرافیک
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
مولانا
21
0
8,257
محفل نقاشی و گرافیک
مــن بــــه هــــر جمعیتی نالان شـــدم
جفــت بــدحالان و خوشحالان شـــدم
مولانا
6
1
8,394
محفل شعر و داستان
برای رسیدن به تو از خودم دور شدم و تو به خودت نزدیکتر
این من بودم که آنقدر به تو... ادامه
نزدیک شدم که خود را باور کردی و مرا از باورت بردی...!
مهدی سعیدی
4
0
23,837
محفل شعر و داستان
تا شدم سرگشته ات دیدم که شیدا نیستی
رنگ لیلا داشتی اما تو لیلا نیستی
هر کج... ادامه
ا پا می گذارم از تو دارم خاطره
درد دارد خاطراتم چون که با ما نیستی
هر که دلگرمت شود هم مثل من یخ می زند
هیزمِ آتش برایِ فصل سرما نیستی
نو که می آید دل آزاری فراهم می شود
با بهانه های واهی می روی یا نیستی
"با تو ام ای برکه ی متروکه ی جلبک زده
در خودت غرقم نکن وقتی که دریا نیستی"
ای دلت دروازه ی بی در شده در شهر عشق
تا کجا ها تا به کی اهلِ مدارا نیستی؟
سرگشته
5
1
25,741
محفل شعر و داستان
کاش فقط دوست داشتن بود
به عشق نمی انجامید
کاش دل درون سینه نمی تپید
کاش هیچ... ادامه
نسیمی به این گلزار نمی وزید
کاش هیچ آهی از این سینه نمی دمید
به گل ها،به چمن ها
به شقایق،یاسمن ها
کاش راضی نمی شدم
به بوسه ها،به دوستت دارم ها
به اشک ها،به فدای ها
کاش فریب نمی خوردم
به بازی های کودکانه
کاش اکتفا نمی کردیم
به بازی های عاشقانه
کاش رو نمی کردیم
پرواز قاصدک هارا کاش دنبال نمی کردیم
کاش لحظات با هم را
سیر در آمال نمی کردیم
به بازی های عاشقانه
کاش رو نمی کردیم
"مانیک"
#مانیک
#احسان_رستمیان
8
0
10,022
لذت تنهایی دکلمه مینا فیروزبخت
اتوبوس میچرخید
یکی یکی پیاده میشدن
خوشحال بودم که آخرین نفر پیاده شدم
غافل از... ادامه
اینکه
کسی نمونده بود که بگه
چقدر جاش خالیه...!
14
0
167,055
شعر سکوت
نام اثر: #شب_سرد
سبک: #نیمایی
سراینده: #ساراگوهری
باز در این دل شب
حرف ها مان... ادامه
ده به لب
باز در اوج غمم
باز رنجیده تنم
من و تاریکی شب
من و خاموشی لب
منم آن شب زده ی خسته تنم
ساده رفتی نشنیدی سخنم
منم آن غمزده ی سوخته دلم
چشم ها شسته از این بار غمم
خواهم این لب به سخن باز کنم
مُهر برکَنده از این راز کنم
نغمه با نی چو هم ساز کنم
قصّه ی عشق تو آغاز کنم
باز از خواب تو بیدار شدم
تشنه ی لحظه ی دیدار شدم
باز با غصّه هم آغوش شدم
باز از یاد فراموش شدم
در شب سرد بی مهتاب دلت
منم آن شمعی که خاموش شدم...
3
0
24,628
داستان شک و تردید
با عجله بلند شد ،
حتی صدای منو نشنید وقتی گفتم وایسا با هم بریم، رفت پیشش دست ... ادامه
داد و داشت می گفت ببخشید که به اجراتون نرسیدیم .
یه حسی تو نگاهش بود و بعد از اونجا کمی ساکت بود و تو ماشین سرشو گذاشت رو داشبورد ،
گفت حالت تهوه دارم و برعکس همیشه دستمو نگرفت و بعدش شروع کرد به گفتن اینکه فکر می کنم تو سرد شدی و عادی شدم برات.
اینو که گفت بیشتر حس کردم که حسی ازش رد شده شاید یه جورایی داشت اینارو به خودش می گفت،
گریه کرد و می خواست مطمئن شه که دوسش دارم ،
وقتی گریه کرد هم باز حس کردم از دست خودش گریه می کنه.
نمی دونم چرا همش حس کردم حسی ازش رد شده ،
نمی دونم ، شاید من بد دل شدم...
آره حتما من بد دل شدم...
3
0
4,976
محفل نقاشی و گرافیک
50X70CM
قسمت دیوارای بالا و پنجره های زندان : یه مدت بخاطر یسری قرصی که میخوردم برای هور... ادامه
مونام حالم خیلی بد بود کل یه ماه گذشترو کامل کامل تو خونه مونده بودم اصن یه حاله خیلی بدی داشتم
بعد انگار ذهنم نمیزاشت که حتی از خونه برم بیرون مثل زندان شده بود زندگی برام …
نقاشیای روی دیوار: از اونجایی که نقاشی کردنو خیلی دوست دارم و نقاشیای ادمای معروفو زیاد سرچ میکردم نگاه کنم یه هاله ای ازشون تو ذهنم بودن انگار که تو اون تابلو هایی که اون بالا هستن به طور هاله ای کشیدم (درواقع انگار تو گوشه ذهنم نقش بسته بودن و خواستم رو این دیوارا نشونشون بدم)
پله های گوشه سمت راست : درواقع یجورایی انگار مسیر موفقیته که اگر دقت کنید هرچقد میره رو به بالاتر ، پله هاش بلند تر و سخت تر میشه ولی از اونجایی که رنگش سبزه یجورایی میخواستم نشون بدم که انگار دلنشین تر میشه
آب : نشون دهنده اینه که اون دختره که رو قایقه(خودم)توی غما غوطه ور شدم و کاری از دستم برنمیاد
و اون اسکلته هم که داره کنترلم میکنه انگار صداهای درونم و ترسامه
4
2
6,966
محفل خوشنویسی
100X60CM
اکرلیک و ترکیب مواد
متن: مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمدو من... ادامه
، دولت پاینده شدم
5
0
13,474
محفل خوشنویسی
50X50CM
بی تو مهتاب شبی باز از آنکوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
اکولی... ادامه
ن و راپید
۱۴۰۱
فرشته رنجبر
