اثر یزدان ماماهانی در هنر شعر و داستان : محفل شعر و داستان

وان زیبایی‌ست جهان گشت زیربنای خواجگان خـاک خـوردن گَـرد در و دیـوار نـصیب مـا شـده کارکشتهٔ ماتم‌کُشی ؛ صدبهره جُست از دلخوشی امّـا مـکافـاتـی بـد و دشـوار نـصیـب مـا شـده .. عیش‌وصفاوکیف‌وحال ؛خواب‌وخیالست‌و محال افسـوس از مـفهوم کام ؛ سـیگار نصیب ما شده برگ جوانی بس‌گران ؛ ریخت از درخت عمـرمان از فـصل گل ، سهـم خـزان و خار نصیب ما شده درچشم‌‌ ما شورَست شکر ؛جذّاب‌ نیست دنیا‌ دگر ایـکاش‌هـای بـی‌ثـمـر ؛ هـمـوار نـصیـب مـا شـده فِر میخوریم چون فرفره بیهودگیست و مسخره تـکـرارِ در تـکـرارِ در تـکـرار نـصیـب مـا شـده ..! ماییم دهان‌ بی‌زبان ؛ چون ازسکوت داریم‌ نشان گـویـا کـه زخـم زخـمـهٔ گـیتـار نـصیـب مـا شـده از این غـزل خـون می‌چکـد نیش و کنایه میزنـد چون بی‌تفاوت مانده‌ایم ؛ اجبار نصیب ما شـده گـرگ جـهـالـت مـی‌درد ؛ درکـی نـداریـم از خِــرَد پر ادّعـا از صفـر به صد بـشـمار ، نصیب ما شده واپسگرایی‌ دین ماست ؛ ترس‌وگریز آیین ماست