اثر نسرین حبیبی در هنر گویندگی : محفل گویندگی
لینک اثر برای انتشار:
https://www.100honar.com/Home/ContestantFile/171454
0
0
368
محفل گویندگی
متن و صدا پیشه از نسرین حبیبی
۱۴۰۰/۱۰/۲۹
............
همین قدر ساده و خلاصه بگویم،
دلم گ... ادامه
رفته...
دلم گرفته، از هجوم زنده ماندن،
دلتنگم،دلتنگ زندگی کردن.
این روزها... زود دلم میشکند.
اما از مهر ورزیدن هم پشیمان نیستم....
آخ که چقدر دلم هوای تازه می خواهد...
دلم آفتاب گرم، از جنس مرداد میخواهد.
همه از دروغ بیزاریم.
آری... از تناقضها، فراری
اما همه، همان دروغ ها،
همان تناقض ها می شوند.
و مصیبت این جاست،
همه خیال میکنیم، میدانیم.
بدجور زخمی شده ایم.
انگار بی خبریم، در همسایگی ما
رودخانه ای است از جنس نور.
من در این شهر کوران ، شمع های سپید میفروشم.
امروز پیرمردی آمد.
گفت:«دخترکم،
شمع قرمز هم میفروشی!؟»
گفتم:«نه پدر جان، در این شهر که عاشق نمی بینم.»
عینک آفتابی اش را آرام ازصورتش برداشت.
چند لحظه ای به چشمانم خیره ماند،
زیر لب آرام گفت:
او رنگ قرمز دوست می داشت...
برای ثبت یادداشت ابتدا باید ورود کنید یا در صورتی که عضو سایت نیستید ثبت نام در 100 هنر