اثر سید علیرضا سیدی در هنر شعر و داستان : محفل شعر و داستان
لینک اثر برای انتشار:
https://www.100honar.com/Home/ContestantFile/126944

0
0
500
محفل شعر و داستان
چگونه بگویم، سکوتم گرفته مسیر دهن را
اگر هم نگویم شروع میکند قصه ات شعر من را
ودستم رسیده به جایی ... ادامه
که از میوه ات سهم من نیست
و خورشیدی از جنس چشمانت آتش زده باغ من را
تو آن انتهایی که بعد از دوراهی به نامت رسیدم
تو آن سر پناهی که در بی پناهی بجز تو ندیدم
تو بودی که من را رساندی به جایی که از خود گذشتم
به شوق رسیدن به اوج تو از قله خود پریدم
عجب روزگاری گذشت و از آنها فقط عکس جاماند
به زیر درخت ته باغ دوفنجان برعکس جاماند
من و تو ،دل و قهوه و باغ را هم که آتش کشیدی
و از چهره ات هم فقط خنده ای نقشِ در عکس جاماند
بدون تو اینجا دگر زندگی هم به آخر رسیده
کسی بین ما رشته های رسیدن به هم را جویده
وجودم شده آخرین قطره یِ قهوه یِ قعرِ فنجان
بیا و تن خسته را از شکستن به دستت نترسان
بیا و برایم نشو آرزو و بمان و نفس باش
بیا و پریشانِ این عاشقِ خسته ی در قفس باش
دوباره برایت نوشتم که شاید تو با من بمانی
بیا و برای همه غصه هایی که دارم توبس باش...
#علیرضا_سیدی
برای ثبت یادداشت ابتدا باید ورود کنید یا در صورتی که عضو سایت نیستید ثبت نام در 100 هنر