برنامه گالری ها

نمایشگاه تماس در دوردست

تماس در دوردست


توضیحات و استیتمنت نمایشگاه

طراحی، تماس در دوردست است – آرتور پولانسکی اگر بخواهیم آثار اشکان صانعی را در دسته‌­بندی مشخصی قرار دهیم می­‌توانیم بگوییم آثار به نمایش در آمده در این نمایشگاه آثار کمینه­‌گرای انتزاعی‌­ای هستند که در آن­ها، همچون نمونه­‌های مشابه‌شان در جهان، روند خلق از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین می‌توانیم این آثار روی کاغذ را در دسته­‌بندی طراحی قرار دهیم و به جایگاه، تنوع و اهمیت آن در دوران معاصر اشاره کرده، آن را همچون عملی منتج از دیدگاه نظری برشمریم و اینگونه فرض کنیم که طراحی به عنوان شکلی از هنر مفهومی می­‌تواند بی­‌واسطه، آینه‌­­ای از اندیشه و احوالات هنرمند باشد. یا اگر بخواهیم مشخصات عمومی این آثار را برشمرده و آنان را با واژگانی که در تاریخ هنر معاصر معانی مشخصی دارند توصیف کنیم می‌­توانیم از عباراتی چون کلاژ، بریکولاژ، تکرار، و اپروپرییشن بهره گیریم که همگی از مشخصات هنر پسامدرن به شمار می­‌روند. یا شاید هم بتوان آن طور که در مواجهه­‌ی مدرنیستی - به معنای نوگرایانه و نه با ارجاع به مفهوم تاریخی آن - رایج است، معنا کردن آثار هنری را با درک نیت هنرمند محقق کرد. اما آیا ضرورتی برای دسته­‌بندی آثار خلق شده به منظور ترجمان و یافتن معنای آن وجود دارد؟  آیا اساسا باید به دنبال معنا گشت یا بازسازی و تجسم روند خلاق می­‌تواند به اندازه­‌ی کافی بازی خلاقانه‌­ی مشاهده­‌گر باشد و او را در موقعیتی تعاملی قرار دهد؟ شاید هم دعوت به تماشای اثر و نه خواندن آن، همچون آنچه در مواجهه با سیاه مشق اتفاق می­‌افتد، موجب ایجاد ارتباطی بی‌واسطه‌تر ­شود؟ خوانش دوباره­‌ی تاریخِ نوشته و ثبت شده، مواجه‌­ای نو را میسر می­‌کند و بیان دوباره­­‌ی گذشته با زبانی نو - خواه ادبی باشد یا دیداری - تعابیر بنیادینی را که بدیهی فرض می­‌کنیم به شدت تغییر می‌­دهد. و البته که این امر در تعریف و مواجهه با  طراحی نیز صادق است. در آثار اشکان صانعی، خوانشی امروزین از دغدغه­‌هایی چون درک معاصر از مفهوم انتزاع در برابر واقعیت بازنمایانه، ارتباط میان نگاه کل نگر و جز نگر و مفهوم فاصله و تاثیر آن در خوانش تصویر به چشم می‌­خورد که با تاکید بر ماهیت مواد به کار رفته، امکان بروز تجربه­‌گرایی سبک­‌بالی را هم برای هنرمند و هم برای مشاهده­‌گر فراهم می‌­آورد. آثار او همه دارای لحنی بیانگر بوده که در بسترهای متفاوت، کارکردها و تجارب دیداری متنوعی را به وجود می­‌آورد. همچنین، آثار او به شدت روان بوده و تضاد میان پر و خالیشان، سبکی و سنگینی‌شان و روشنی و تاریکی‌شان بر بیان شاعرانه‌­شان تاکید می‌­ورزند. اشکان صانعی در این نمایش، با الهام از تعبیر ایتالو کالوینو از مفهوم «سبُکی» در مجموعه­‌ی شش یادداشت برای هزاره­‌ی بعدی بر آن مفهوم تکیه دارد که آن را به کمک لایه­‌گذاری و لایه‌برداری به زبان تصویر بازگو می‌­کند و بدین‌ترتیب بر ادعای روند-مدار بودن آثارش نیز صحه می­‌گذارد. او با نگاهی مستقیم و در عین حال بداهه، به گونه­‌ای پویا هنگام خلق آثارش، بازیگوشی کرده و با ایجاد فاصله­‌ی ذهنی و دیداری با موضوع و همچنین با بهره­‌گیری بی‌واسطه از احوالات درونیش به زبان شخصی­‌اش سخن می­‌گوید. برای اشکان صانعی تجربه­‌گرایی، بهره­‌گیری از خصلت و شخصیت مدیومی که با آن کار می­‌کند و غرق شدن در روندِ خلق از اساس کار است. او با تکرار، چسباندن، کندن، خط کشیدن، یادداشت‌برداریِ، رنگ‌گذاری، کلاژ و پاره پاره کردن کاغذ که همان مدیومش است، زبانش را حرف می‌­زند، از هویتش می‌­گوید، تأملاتش را باز می­‌تاباند و بی‌واسطه، بسیار تجریدی و در عین حال صمیمی با ما از آن دوردست تماس برقرار می­‌کند. مریم مجد تهران - آبان ۱۳۹۹


هنرمندان

اشکان صانعی


کیوریتور ها

مریم مجد